پیامبر اکرم حضرت محمد(ص) در هفدهم ربیع الاول و در سالی که اصحاب فیل برای خراب کردن کعبه معظّمه وارد مکه شدند به دنیا آمد و در هنگام ولادت آن حضرت معجزات و اتفاقاتی به وقوع پیوست که به آنها اشاره میشود:
از حضرت صادق(ع) روایت شده است که ابلیس به هفت آسمان میرفت و خبرهای سماویه را میشنید، وقتی که حضرت عیسی(ع) متولد شد او را از سه آسمان منع کردند و چون پیامبر اکرم(ص) متولد شد او را از همه آسمانها منع کردند و شیاطین را با تیرهای شهاب از درهای آسمان راندند، پس قریش گفتند: حتما وقت تمام شدن دنیا و آمدن قیامت است که اهل کتاب (یهود و نصاری) ذکر میکردند و ما شنیدیم، عمروبن امیه که داناترین اهل جاهلیت بود گفت: نگاه کنید به ستارههای معروف که مردم با آنها زمانهای زمستان و تابستان را میشناسند اگر یکی از آنها بیفتد، بدانید وقت آن است که همه خلایق هلاک شوند و اگر آنها به حال خود و ستارههای دیگر ظاهر شوند پس امر غریبی اتفاق خواهد افتاد.
وقتی رسول خدا(ص) متولد شد، دیوها رانده شدند و مردم را زمین لرزهای فرا گرفت که به همه جای دنیا رسید تا آنجا که کلیساها ویران گشت و چیزی که جز خدا پرستش میشد از جای خود کنده شد و ستارگانی هویدا گشت که پیش از آن دیده نمیشد و کاهنان یهود از آن در شگفت ماندند.
ایوان کسری یعنی پادشاه عجم بلرزید و چهار کنگره آن افتاد و آتشکده فارس که هزار سال خاموش نشده بود در آن شب خاموش شد و داناترین علمای مجوس در آن شب در خواب دید که شترانی عربی اسبانی سرکش را میکشند و از دجله گذشتند و داخل بلاد ایشان شدند، و طاق کسری از میانش شکست و دو حصه شد و آب دجله شکافته شد و در قصر او جاری گردید و نوری در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گردید و پرواز کرد تا به مشرق رسید، هر بتی که در هر جای عالم بود بر رو افتادند و دریاچه ساوه که سالها آن را می پرستیدند فرو رفت و خشک شد و وادی سماوه که سالها بود کسی آب در آن ندیده بود آب در آن جاری شد. و تخت هر پادشاهی در آن صبح سرنگون شده بود و جمیع پادشاهان در آن روز لال بودند و سخن نمیتوانستند بگویند و علم کاهنان برطرف شد و سحر ساحران باطل شد وهر کاهن و پیشگویی که بود میان او و همزادی که داشت و خبرها را به او می داد جدایی افتاد و قریش در میان عرب بزرگ شدند و ایشان را آل الله گفتند، چونکه آنان در خانه خدا بودند. و آمنه مادر پیامبر اکرم(ص) گفت: که چون پسرم بر زمین رسید دستها را بر زمین گذاشت و سر به سوی آسمان بلند کرد و به اطراف نظر کرد پس از او نوری ساطع شد که همه چیز را روشن کرد و به سبب آن نور قصرهای شام را دیدم و در میان آن روشنی صدایی شنیدم که قائلی میگفت: زاییدی بهترین مردم را، پس نام او را محمد بگذار.
از حضرت امیر المومنین(ع) روایت شده است که چون آن حضرت متولد شد بتها که بر کعبه گذاشته بودند همه بر رو افتادند و چون شام شد این ندا از آسمان رسید که: جاءَ الحق و زهق الباطل إنَّ الباطل کان زهوقا؛ حق آمد و باطل نابود شد همانا باطل نابود شدنی است. و جمیع دنیا در آن شب روشن شد و هر سنگ و کلوخی و درختی خندید و آنچه در آسمانها و زمینها بود تسبیح خدا گفتند و شیطان گریخت و میگفت: بهترین امتها و بهترین خلایق و گرامیترین بندگان و بزرگترین عالمیان محمد(ص) است.
مرحوم طبرسی در کتاب احتجاج از امام موسی(ع) روایت کرده است که چون پیامبر اکرم(ص) از شکم مادر به زمین آمد دست چپ را بر زمین گذاشت و دست راست را به سوی آسمان کرد و لبهای خود را به توحید به حرکت آورد و از دهان مبارکش نوری ساطع شد که اهل مکه قصرهای بصری و اطراف آن را که از شام است دیدند و قصرهای سرخ یمن و نواحی آن را و قصرهای سفید اصطخر فارس و حوالی آن را دیدند و در شب ولادت آن حضرت دنیا روشن شد تا آنکه جن و انس و شیاطین ترسیدند و گفتند در زمین امر غریبی رخ داده است ملائکه را دیدند که فرود میآمدند و بالا میرفتند و تسبیح و تقدیس خدا میکردند و ستارهها به حرکت آمدند و در میان هوا میریختند.
و در آن وقت شیطان در میان اولاد خود فریاد کرد تا همه نزد او جمع شدند و گفتند: چه چیز تو را آشفته ساخته است ای سید ما، گفت: وای بر شما از اول شب تا حال احوال آسمان و زمین را متغیر مییابم و باید که حادثه عظیمی در زمین واقع شده باشد که تا عیسی به آسمان رفته است مثل آن واقع نشده است، پس بروید و جستجو کنید که چه امر غریبی حادث شده است. پس متفرق شدند و گردیدند و برگشتند و گفتند چیزی نیافتیم، ابلیس بزرگ شیطانها گفت که دانستن این، کار من است، پس جستجو کرد در تمام دنیا تا به حرم رسید، دید ملائکه اطراف حرم را فرو گرفتهاند، چون خواست که داخل شود ملائکه بر او بانگ زدند و او برگشت؛ پس کوچک شد مانند گنجشکی و از جانب کوه حری داخل شد، جبرئیل گفت: برگرد ای ملعون، گفت: ای جبرئیل یک حرف از تو سوال میکنم، بگو امشب در زمین چه اتفاقی افتاده است، جبرئیل گفت: محمد(ص) که بهترین پیغمبران است امشب متولد شده است، پرسید که آیا مرا در او بهرهای هست؟ گفت: نه، پرسید آیا در امت او بهره دارم؟ گفت: بلی، ابلیس گفت: راضی شدم.
منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات
مهمترین پیامد حوادث ایجاده شده همزمان با ولادت پیامبر(ص)
تاریخ می گوید: ولادت پیامبر گرامی اسلام (ص) با حوادث فوق العاده ای همراه بود. مثلا هنگام ولادت او...
عقیق: آنچه که به طور معمول موجب تحولات تاریخی می شود وقوع حوادث مهم تاریخ ساز است، اما مهمتر از آن توجه به وضعیتی است که حوادث تاریخی در آن زمان و در آن ظرف زمانی رخ می دهد؛ چرا که ظرف زمانی رخدادها بر نقش آفرینی اصل رخداد می افزاید و بر تاثیر گذاری آن فزونی می بخشد.
شکی نیست که تولد پیامبر اعظم یکی از مهمترین و تاثیر گذار ترین حوادث تاریخ بشریت بوده است؛ بویژه وقتی با حوادث مقارن با ولادت آنحضرت نیز هماهنگ می گردد. در این صورت است که اهمیت آن بر هیچ کسی پوشیده نخواهد بود و همگان به اهمیت و تاثیر گذاری آن گواهی می دهند.
پیامبر اکرم حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) در هفدهم ربیع الاول بنا بر نقل عامه مورخان شیعه و در دوازده ربیع الاول بنا بر نقل عامه مورخان اهل تسنن و در سالی که اصحاب فیل برای خراب کردن کعبه معظّمه وارد مکّه شدند به دنیا آمد و در هنگام ولادت آن حضرت معجزات و اتّفاقاتی به وقوع پیوست .
همزمان با تولد رسول خدا(ص) زمین لرزه ای بوقوع پیوست که آثار آن به همه نقاط جهان رسید، تا آنجا که کلیساها و صومعهها و بتهایی که مورد پرستش بتپرستان بودند، ویران گشتند و کار جادوگران و پیشگویان نابسامان شد. ستارگانی در آسمان پیدا شدند که پیش از این زمان، دیده نمیشدند و ایوان کسری در ایران به لرزه درآمد و سیزده یا چهارده ستون آن فرو ریخت و آتش آتشکده فارس خاموش شد، این در حالی بود که از هزاران سال پیش، خاموش نشده بود.
طاق کسری در ایران شکافت و چند کنگره آن فرو ریخت، بت های مکه سرنگون شد، نوری از وجود آن حضرت به سوی آسمان بلند شد و شعاع وسیعی را روشن ساخت و انوشیروان و موبدان خواب وحشتناکی دیدند و آن حضرت هنگام تولد جمله های «الله اکبر، الحمد لله کثیرا و سبحان الله بکره و اصیلا» را به زبان جاری کرد.
بشارت سپری شدن دوران بت پرستی هدف رویدادهای هنگام تولد پیامبر(ص)
اگر در علت این حوادث بیندیشیم می فهمیم که این رویدادها از سپری گشتن دوران بت پرستی بشارت می دهد، و این که ولادت این کودک به زودی مظاهر قدرت های اهریمنی را به نابودی کشیده خواهد شد و حوادث شب میلاد آن حضرت می تواند از این مقوله باشد، زیرا هدف از آن ایجاد تکان و توجه در قلوب مردمی بود که در بت پرستی و ظلم و بیدادگری غرق شده بودند.
اصولا لازم نیست که حوادث در همان روز وقوع مایه عبرت و وسیله پند و اندرز گردد، بلکه کافی است که حادثه ای در سالی رخ دهد و پس از سالیان درازی از آن بهره گرفته شود. مردم عصر رسالت و یا کسانی که پس از آن آمده اند وقتی ندای مردمی را می شنوند که با تمام قدرت به ضدیت با بت پرستی و ظلم و بیدادگری برخاسته است آنگاه که سوابق زندگی او را مطالعه و بررسی می کنند، ملاحظه می نمایند که در شب میلاد این مرد، حوادثی رخ داده است که با دعوت او کاملا هماهنگ است، طبعا تقارن این دو نوع حادثه را نشانه راستگویی او می گیرند و به تصدیق او بر می خیزند.
پایان یافتن شرک وطغیانگری مهمترین پیامدحوداث ایجاده شده همزمان با ولادت پیامبراکرم(ص)
«ولادت پیغمبر اعظم یک حادثهى صرفاً تاریخى نیست؛ یک حادثهى تعیین کنندهى مسیر بشریت است. خود پدیدههائى که در هنگام این ولادت بزرگ، طبق نقل تاریخ دیده شد، یک اشارات گویائى به معنا و حقیقت این ولادت است. نقل کردهاند که در هنگام ولادت نبىمکرم اسلام (صلّى اللَّه علیه و اله)نشانههاى کفر و شرک در نقاط مختلف عالم دچار اختلال شد. آتشکدهى فارس که هزار سال بود خاموش نشده بود، در هنگام میلاد پیغمبر خاموش شد
بتهائى که در معابد بودند، سرنگون شدند؛ و راهبان و خدمتگزاران معابد بتپرستى متحیر ماندند که این چه حادثهاى است! این، ضربهى نمادینِ این ولادت بر شرک و کفر و مادهگرائى است. از طرف دیگر کاخ جباران امپراطورى ایرانِ مشرکِ آن روز دچار حادثه شد؛ کنگرههاى کاخ مدائن - چهارده کنگره - فرو ریخت. این هم یک اشارهى نمادینِ دیگر است به اینکه این ولادت مقدمه و زمینهاى است براى مبارزهى با طغیانگرى در عالم؛ مبارزهى با طاغوتها. آن جنبهى معنویت و هدایت قلبى و فکرى انسان، این جنبهى هدایت اجتماعى و عملىِ آحاد بشر. مبارزهى با ظلم، مبارزهى با طغیانگرى، مبارزهى با حاکمیت بناحقِ ستمگران بر آحاد مردم؛ اینها اشارات نمادینِ ولادت پیغمبر است.
امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام)در نهجالبلاغه در توصیف زمانهاى که پیغمبر در آن زمانه - این خورشید تابان - ظهور و طلوع کرد، جملات متعددى دارند. از جمله میفرمایند:«و الدّنیا کاسفة النّور ظاهرة الغرور»؛(1) نور در محیط زندگى بشر نبود؛ انسانها در ظلمات زندگى میکردند؛ ظلمات جهل، ظلمات طغیان، ظلمات گمراهى، که البته مظهر همهى این ظلمتها خود همان نقطهاى بود که پیغمبر اکرم در آنجا متولد شد و سپس مبعوث شد؛ یعنى جزیرة العرب. همهى تاریکىها و ضلالتها و گمراهىها یک نمونهاى در مکه و محیط زندگى عربى جزیرة العرب داشت.
گمراهىهاى فکرى و اعتقادى، آن شرک ذلیل کنندهى انسان، تا آن اخلاق اجتماعى خشن، تا آن بىرحمى و قساوت قلب که: «و اذا بشّر احدهم بالأنثى ظلّ وجهه مسودّا و هو کظیم یتوارى من القوم من سوء ما بشّر به ا یمسکه على هون ام یدسّه من التّراب الا ساء ما یحکمون» این، نمونهاى از اخلاق بشر در دوران ولادت پیغمبر و سپس در دوران بعثت پیغمبر است. «و کان بعده هدى من الضّلال و نوراً من العمى» بشریت کور بود، بینا شد. عالم ظلمانى بود، با نور وجود پیغمبر منور شد. این معناى این ولادت بزرگ و سپس بعثت آن بزرگوار است. نه فقط ما مسلمانها رهین منت الهى و نعمت الهى هستیم به خاطر این وجود مقدس، بلکه همهى انسانیت رهین این نعمت است.
درست است که هدایت پیغمبر در طول قرنهاى متمادى هنوز همهى بشریت را فرا نگرفته است؛ اما این چراغ فروزان، این شعلهى روزافزون در میان بشریت هست و بتدریج در طول سالها و قرنها انسانها را به سمت این چشمهى نور هدایت میکند. و در تاریخ بعد از بعثت پیغمبر و ولادت آن بزرگوار که نگاه کنید، همین تدبیر را ملاحظه میکنید. انسانیت به سمت ارزشها حرکت کرده است، ارزشها را شناخته است، بتدریج این گسترش پیدا خواهد کرد و شدت آن روز به روز بیشتر خواهد شد؛ تا اینکه انشاءاللَّه«لیظهره على الدّین کلّه و لو کره المشرکون»(4) همهى عالم را فرا بگیرد و بشریت در جادهى هدایت و صراط مستقیم الهى حرکت حقیقى خودش را آغاز کند، که در واقع شروع زندگى بشر از آن روز است. آن روزى که حجت خدا بر مردم تمام خواهد شد و بشریت در این شاهراه بزرگ قرار خواهد گرفت.
ما امروز به عنوان امت اسلامى در برابر این نعمت بزرگ قرار داریم، باید از این نعمت استفاده کنیم. باید دل خود، دین خود، فکر خود و نیز دنیاى خود، زندگى خود، محیط خود را به برکت تعالیم این دین مقدس روشن و منور کنیم؛ چون نور است، بصیرت است، میتوانیم خودمان را به آن نزدیک کنیم و میتوانیم بهرهمند شویم. این وظیفهى عمومى ما مسلمانهاست»
منبع: خبرگزاری دانشجو